جمعه, ۰۶ دی ۱۴۰۴

اخبار کشاورزی:

سیلاب‌ها: از تهدیدی تکراری تا فرصتی مغتنم برای توسعه پایدار

 

download.jpg

کشاورزی آینده جهان: 4 دی /1404

نویسنده: مهندس حسن اشرف گنجوئی = محقق تامین آب

1. مقدمه: پارادوکس تحول طبیعت و سکون نهادی

نظام هستی بر پایه تحول و پویایی مستمر بنا شده است. از گذر ثانیه‌ها و دقیقه‌ها که فصول چهارگانه را می‌آفرینند تا تغییرات بلندمدت در ساختار زمین، دریاها و خشکی‌ها، همه چیز در حال حرکت و دگرگونی است. بشر در طول قرن‌ها با رصد و شناخت همین تحولات توانسته است در عرصه‌های حیاتی مانند کشاورزی و صنعت، دستاوردهای شگرفی کسب کرده و جایگاه خود را برای زندگی بهتر تکامل بخشد. این همسویی با ریتم طبیعت، سنگ بنای پیشرفت بوده است. در تقابل با این اصل بنیادین، بحران تکرارشونده سیلاب‌ها در مناطقی مانند استان کرمان، نمادی از یک سکون و ناهماهنگی عمیق در عملکرد مدیریتی و نهادی است؛ پدیده‌ای که برخلاف پویایی طبیعت، در یک چرخه تخریبی ثابت گرفتار آمده است. چگونه است که در برابر تحول دائمی طبیعت، واکنش ما در قبال پدیده‌ای قابل پیش‌بینی چون سیلاب، در یک سکون مخرب باقی مانده است؟

2. کالبدشکافی یک بحران مستمر: مطالعه موردی سیلاب‌های کرمان

برای درک عمق این سکون نهادی، کافی است ابعاد مشخص و قابل پیش‌بینی خسارات ناشی از سیلاب‌ها را با تمرکز بر نمونه مکرر استان کرمان بررسی کنیم. هر بارندگی شدید در این منطقه، سناریویی از پیش نوشته‌شده را به اجرا درمی‌آورد که نتایج آن برای تمام ساکنان منطقه قابل پیش‌بینی است. این پیامدهای تکراری، که نشان‌دهنده یک ضعف ساختاری عمیق هستند، عبارتند از:

1. تخریب زیرساخت‌های حیاتی: پل‌ها و جاده‌ها، به عنوان شریان‌های اصلی ارتباطی و اقتصادی، به طور مداوم در معرض تخریب قرار می‌گیرند و با هر سیلاب، بخشی از سرمایه‌های عمومی کشور از بین می‌رود.

2. نابودی سرمایه‌های کشاورزی: حاصل تلاش‌های شبانه‌روزی کشاورزان و سرمایه‌گذاری‌های آنان در مزارع و باغ‌ها، به سادگی با هجوم سیلاب شسته شده و امنیت غذایی و معیشت محلی را با تهدید جدی مواجه می‌کند.

3. آسیب به مناطق مسکونی: سیلاب‌ها به حریم خانه‌ها و سکونت‌گاه‌های مردم نیز نفوذ کرده و علاوه بر خسارات مادی، آرامش روانی و امنیت جانی شهروندان را به خطر می‌اندازند.

"قابل پیش‌بینی بودن" این خسارات، مسئولیت نهادهای ذی‌ربط را به مراتب سنگین‌تر می‌کند. وقتی یک پدیده و نتایج آن کاملاً تعریف‌شده و مشخص است، تکرار آن دیگر یک "بلای طبیعی" غیرمنتظره نیست، بلکه نشانی آشکار از یک ضعف ساختاری در مدیریت پیشگیری و بحران است. این تکرار قابل پیش‌بینی، آن هم به موازات توسعه علمی و دانشگاهی کشور، نگاه‌ها را به سوی عملکرد نهادهای متولی و میزان مسئولیت‌پذیری آن‌ها در این بحران مستمر معطوف می‌سازد.

3. ارزیابی مسئولیت‌پذیری: نقش نهادهای متولی در بحران سیلاب

نقش نهادهای دولتی، به ویژه وزارت نیرو، در کاهش اثرات تخریبی سیلاب‌ها و تبدیل این چالش به فرصت، نقشی کلیدی و انکارناپذیر است. با این حال، بررسی عملکرد این نهادها بر اساس مشاهدات میدانی، انتقادات جدی را برمی‌انگیزد که نشان از فاصله‌ای عمیق میان وظایف تعریف‌شده و عملکرد واقعی دارد. سه نقد اصلی وارد بر این عملکرد به شرح زیر است:

عدم پاسخگویی در قبال سرمایه‌ها

سوال بنیادین این است که عملکرد این نهادها در ازای سرمایه‌های هنگفتی که به آن‌ها اختصاص داده می‌شود، چه بوده است؟ در شرایطی که نتایج مخرب سیلاب‌ها سال به سال تکرار می‌شود، فقدان یک گزارش شفاف و قانع‌کننده در مورد بازدهی این سرمایه‌ها، پرسش‌ها در مورد اثربخشی آن‌ها را تشدید می‌کند.

رویکرد رسانه‌ای به جای تحلیل عملکرد

به جای ارائه تحلیل‌های فنی و کارشناسی از کیفیت عملکرد خود در مقایسه با سال‌های گذشته و تشریح اقدامات صورت گرفته، این نهادها به رویکردی سطحی روی آورده‌اند. آن‌ها پس از هر بحران، هم‌صدا با مردم، صرفاً به تنظیم آمار خسارت پرداخته و از طریق "ارتباطات کاسبکارانه" با رسانه‌ها، به اظهارنظرهای خبری بسنده می‌کنند. این رویکرد، که جایگزین تحلیل‌های فنی و پاسخگویی شفاف شده، مایه تعجب و تأسف عمیق است.

انتخاب مسیر تخریبی به جای تکمیلی

بزرگترین انتقاد آنجاست که عملکرد این مراکز، برخلاف منطق حاکم بر نظام هستی که همواره رو به تکامل است، یک "سیر تکراری تخریبی" را دنبال می‌کند. به جای آنکه از تجربیات گذشته درس گرفته و راهکارهای مدیریتی خود را بهبود بخشند، به نظر می‌رسد هر سال همان اشتباهات گذشته تکرار شده و خسارات مشابهی به بار می‌آید.

اوج این نقد در این پرسش صریح و بی‌پاسخ خلاصه می‌شود:

وزارت نیرو برای چنین سهل انگاریهایی چه جواب قانع کننده ای را دارد؟

این پرسش بی‌پاسخ، به روشنی نشان می‌دهد که رویکرد فعلی به بن‌بست رسیده و زمان آن فرا رسیده است که نگرش از مدیریت انفعالی بحران به بهره‌برداری هوشمندانه از فرصت‌ها تغییر یابد.

4. نتیجه‌گیری: تبدیل تهدید به فرصت؛ فراخوانی برای یک رویکرد نوین

این تحلیل، فراتر از نقد وضع موجود، به دنبال ترسیم چشم‌اندازی برای آینده است؛ آینده‌ای که در آن سیلاب‌ها نه به عنوان یک بلای طبیعی غیرقابل کنترل، بلکه به مثابه یک منبع ارزشمند و حیاتی آب نگریسته می‌شوند. با الهام از اصل تحول و نوآوری که بر کل هستی حاکم است، تغییر رویکرد از "مقابله با سیلاب" به "مهار و بهره‌برداری از سیلاب" یک ضرورت انکارناپذیر برای توسعه پایدار کشور است.

پاسخ قانع‌کننده به سوال بنیادین مطرح شده، نه در ارائه آمارهای مکرر خسارت، بلکه در ارائه و اجرای طرح‌های نوآورانه برای ذخیره‌سازی و استفاده بهینه از آب‌های ناشی از سیلاب نهفته است. این تغییر پارادایم، همان‌طور که در اهداف "ستاد مردمی بومی سازی تامین آب کشاورزی و شرب با احیاء قنوات و چشمه سارها" نیز تبلور یافته است، نه تنها می‌تواند خسارات ویرانگر را به حداقل برساند، بلکه قادر است این تهدید فصلی را به فرصتی مغتنم برای تغذیه سفره‌های آب زیرزمینی، احیای قنوات و تأمین آب پایدار برای کشاورزی و شرب تبدیل کند. این همان مسیر تکمیلی و نوآورانه‌ای است که می‌تواند سکون مدیریتی فعلی را شکسته و با همسویی مجدد با اصل پویایی حاکم بر طبیعت، آینده‌ای امن و پرآب را برای نسل‌ها تضمین نماید..................... /. /..... // / 21 a.d

-----

https://keshavarziayandehjahan.ir/fa

eitaa.com/kajpress

 

  

 

  

 

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .