عیسی کلانتری
من از تراریخته دفاع میکنم
طي هــفتههاي گــذشته موضوع وقفي اعلام شدن اراضي کــوه دماوند و 5600 هکتار از جنگل آقمشهد، باعث حواشي بسياري ميان مردم و فعالان محيط زيست شد. متولي وقف جنگل آقمشهد بهصراحت اعلام کرده که قصد برداشت چوب از جنگل و اراضي اوقافي را دارد. با توجه به اين گفتهها موضع سازمان حفاظت از محيطزيست در اين رابطه چيست؟
همه ميدانيم که جنگل طبق قانون، انفال محسوب ميشود و اگر سند وقفي نيز داشته باشد اين وقف نامشروع و غلط است. انفال قابليت وقف ندارند، ولي در محدوده 5600 هکتاري جنگل آقمشهد 400 هکتار آن غيرجنگلي است که بهصورت مزرعه و روستاست. اين بخش ميتواند وقف شود چون جز محدوده جنگل نيست. ما از اين موضوعات در کشور زياد داريم و اگر به منطقه شبستر برويد، بيش از 30 تا 40 هکتار از منطقه شبستر وقف اولاد ذکور قائممقام فراهاني است. قائممقام فراهاني در زمان قاجار گفته اينجا متعلق به خاندان من است و وقف اولاد پسرم باشد. متاسفانه چنين موضوعاتي وجود دارد، اما چون اراضي غــيرجــنگلي است، قابليت وقف دارد. در مورد آن 400 هکتار از جنگل آقمشهد، بايد سازمان اوقاف اسناد خود را بياورند تا غيرجنگلي بودن اراضي بررسي شود و اگر ادعاي مالکيت آنها درست و اراضي در مناطق غيرجنگلي باشد، آن زمان 400 هکتار متعلق به آنهاست.
البته تخريب عرصههاي جنگل و مراتع تنها به فعاليت معادن بازنميگردد و قاچاق چوب نيز يــکي از مـعضلات بزرگ محيط زيست کشور است که ظاهرا براي جلوگيري از آن اقدام قانوني و بازدارنده محکمي وجود ندارد.
من نيز با صحبت شما موافقم و معتقدم که عرصههاي جنگلي در 40 سال گذشته بيش از 40 درصد آن نابود شده است. حدود پنجاه سال پيش اراضي زراعي گيلان و مازندران روي هم به 300 هزار هکتار نميرسيد و امروز بيش از 700 هزار هکتار زمين کشاورزي داريم. مردم جنگلها را تراشيده و به زمين هاي کشاورزي تبديل کردهاند. ما در شمال کشور فقط 300 هزار هکتار از جنگلها را در حوزه حفاظتي خود داريم و به جرات ميگويم که در اين وسعت، جنگلها تقريبا دست نخوردهاند. در خارج از حوزه حفاظتي سازمان حدود يک ميليون و سيصد هزار هکتار در اختيار سازمان جنگلها و مراتع است و آنها بايد پاسخگو باشند و من نميتوانم در اين رابطه اظهار نظري انجام دهم.
چرا کمتر زماني قوانين سفت و سخت و بازدارنده در رابطه با محيط زيست وجود داشته و هميشه محيط زيست ما با بيقانوني، چوب حراج به آن خورده است؟
مشکل اصلي ما در کشور اين است که قوانين زيادي داريم ولي آقايان اجراي قانون را نميپسندند و اصطلاحا وقتي قانون به مرحله اجرا ميرسد سياستهاي عوام فريبانه پيش گرفته ميشود. قانون ميگويد دام نبايد در جنگل رفت و آمد کند، ولي تا جنگلبان بخواهند دامها را از جنگل خارج کنند، مسئولان ميگويند «وامصيبتا جلوي توليد را گرفتند و دام را از جنگل خارج کردند، روستايي بيچاره شد و اشتغال روستايي از بين رفت!». در حاليکه اين سياستها مانع از اجراي درست قانون ميشود. اين سياستهاي عوام فريبانه جاري در کشور اعم از محلي تا ملي، مانع از اجراي سياستهاي درست در حوزه حفاظت از محيط زيست ميشود. ميگويند چرا مي خواهيد دام و دامدار را از جنگل اخراج کنيد؟ او براي کشور توليد ميکند، و همين حرفها و سياستهاي عوام فريبانه در کشور، يکي از موارد نابودي منابع طبيعي است. سياستهاي عوام فريبانهاي که بهعنوان حمايت از روستايي و حمايت از توليد، در برخي عرصهها از جمله در جنگلها اعمال ميشوند، بخش عمدهاي از جنگلها را نابود کردهاند. اين سياستهاي عوام فريبانه باعث شده تا منابع طبيعي از پايه نابود شود.
در يکي از غم انگيزترين اتفــاقات، کينههاي انساني باعث مرگ هزاران پرنده مهاجر در تالاب ميانکاله شد. شما نيز معتقديد که دامداران و پرورشدهندگان ماهي سم در تالاب ميانکاله ريختهاند، يا سم طبيعي بوتوليسم باعث مرگ آنها شده است؟
من اصلا معتقد نيستم که مردم سم در تالاب ميانکاله ريختهاند و ايجاد سم بوتوليسم در درياچه باعث مرگ پرندگان شد. اين سم در شرايط بدون هوازي در کف درياچه توليد ميشود. باکتري بيهوازي در هر جايي که شرايط ورود هوا نداشته باشد شروع به فعاليت ميکند و بوتوليسم ميسازد. اين باکتري اگر اکسيژن باشد، فعال نميشود، ولي اگر اکسيژن نباشد شروع به فعاليت ميکند. آب ميانکاله، آبي است که ورودي ندارد و جريان آب رودخانههاي بالا دست قطع شده است و در پايين دست نيز ارتباط با دريا قطع شده، چون دريا عقب نشيني کرده است. آب ميانکاله به شکل درياچهاي کوچک مانده و جريان هوا درون آن نيست و باکتريها شروع به فعاليت ميکنند. وقتي غلظت باکتريها از حدي بالاتر ميرود پرندههايي که آنجا آب ميخورند اين سم طبيعي وارد بدنشان ميشود و ماهيچههايشان را از کار مي اندازد و در نهايت خفه ميشوند. بايد بگويم دو کيلو سم بوتوليسم قدرت کشتن تمام مردم زمين را دارد،يعني هر گرم از اين سم ميتواند 4 ميليون نفر را بکشد. ماهيها در برابر اين سم مقاومتر هستند، ولي مقاومت پرندهها کمتر است و تنها راه مقابله با توليد اين سم اکسيژندار کردن آب از طريق جريان داشتن رودخانهها است. بايد آب جاري به ميانکاله ورود پيدا کند يا از دريا آب را پمپاژ کنيم و از طريق رودخانه وارد ميانکاله شود.
پس شما معتقديد که جنايتي در ميانکاله رخ نداده است؟!
سم ريختن در داخل آب درياچهها جنايت است، اما توليد سم بوتوليسم طبيعي است. شما جرم را از طبيعت جدا کنيد، لطفا!. اگر کسي براي ماهيگيري در آب سم بريزد، مجرم و جاني است و بايد با او برخورد قانوني صورت بگيرد. ولي در شرايط ديگر، طبيعت سم توليد ميکند در اين وضعيت جرمي اتفاق نيفتاده، اما مجرم اصلي در اين موضوع افرادي هستند که آب را بهروي ميانکاله بستهاند، سدها را ساختهاند و اجازه ندادهاند آبي وارد ميانکاله بشود. من در سال 1365 مدير کشت و صنعت مغان بودم. يک شب خوابيده بودم که مدير آمد و گريه ميکرد. ما چهار هزار نفر شتر از شرق آورده بوديم، اما زمانيکه ماهيگيرها و قاچاقچيها در کانال آب سم ريختند تا ماهيها را بکشند و صيد کنند، اين آبها وارد کانال آب شترها شده بود و 170 نفر شتر درجا تلف شدند. اين جنايت است، ولي در بحث مرگ پرندگان ميانکاله، کار طبيعت بود. البته پرندگان ميانکاله را کساني کشتند که حق آبه خود را در بالا دست برداشتهاند و اجازه نميدهند رودخانه وارد درياچه شود.
پروژه انتقال آب به فلات مرکزي ايران به کجا رسيد؟
پروژه متوقف است و ما فقط با انتقال آب از درياي عمان موافق هستيم و مجوز صادر ميکنيم، اما هيچ مجوزي براي انتقال آب درياي خزر نميدهيم.
سـرانجام انتــقــال آب بــه بهشت آباد چه شد؟
هنوز مجوز زيست محيطي بهشت آباد را صادر نکردهايم. وزارت نيرو پروژه را متوقف کرده است و تا مجوز زيست محيطي نگيرند کاري انجام نميشود.
بـرخــي معتقدند آقاي عيسي کلانتري براي منافع شخصي از محصولات تراريخته حمايت و دفاع ميکند.
بله، من از تراريخته دفاع ميکنم. شما نميتوانيد منکر علم باشيد، در سال حدود شش ميليارد دلار محصولات تراريخته وارد کشور ميشود و به خورد ملت ميرود، شما اين حجم از محصولات تراريخته را ميخوريد، اما با توليد داخل آن مخالف هستيد. در حقيقت دلالها اجازه نميدهند تراريخته در داخل توليد شود، چون بحث واردات ميلياردها دلار پول است، اما اينکه منافع من کجاي اين موضوع است، خودم هم نمي دانم.
کشاورزی آینده جهان (کاج پرس): گفتگوی بالا خلاصه شده گفتگوی عیسی کلانتری رئیس سازمان محیط زیست کشور با روزنامه آرمان در تاریخ 12 مهر 99 است.