بازمهندسی ساختاری ؛ زمینه ساز تحرک در حوزۀ تعاونیهای روستایی ایران!
یادداشتی از: دکتر حسین شیرزاد معاون وزیر و مدیرعامل سازمان تعاون روستایی
تعاونیهای روستایی قبل از هر چیز یک سازمان، بنگاه و نوعی سازه اقتصادی با مشارکت افرادی با منافع مشترک به شمار میروند که در محیطی به شدت ناپایدار و پر از مخاطرات متنوع، توان دسترسی به مواد و منابع اولیه و یا سازوکار مربوط به قیمت کالاهای مصرفی و حتی تولیدی آنها، تحت تأثیر عواملی بسیار فراتر از کنترل آنها در حوزه "اقتصاد سیاسی غذا" قرار دارد. در این رابطه، چشم انداز تجاری تعاونیها با توجه به انطباق با تغییرات سریع محیطی و الزامات کسب انعطاف پذیری، بدون ساختارهای نو و منعطف، به نتیجهای درخشان نخواهد انجامید. ساختار سازمانی تعاونیهای روستایی، نقش مهمی در نحوه تأمین مالی و تشکیل ساختار سرمایه آنها ایفا مینماید.
ابعاد مختلف تأمین نظیر؛ تأمین مالی در ورود به توسعه یا گشایش کسب وکارهای سودآور، تأمین مالی در توسعۀ کسب وکار کنونی، افزایش بهرهوری، کارآیی و عملکرد بخشهای گوناگون شرکت تعاونی، از مهمترین این حوزهها به شمار میروند و اصولا" بازسازیهای ساختاری تعاونیهای روستایی، اغلب بمنظور بهبود کسریهای منابع مالی، فیزیکی و انسانی آنها مطرح میشود. متأسفانه در قانون تعاون ایران، شیوههای تأمین مالی همچون فعالیت در بازار بورس و بیمه پیش بینی نشده است، ضمن اینکه در حال حاضر امکان فعالیت شرکتهای تعاونی روستایی و کشاورزی بر خلاف کشورهای اروپائی و اقیانوسیه در بازارهای مالی همچون تشکیل بانک، بیمه و یا راه اندازی مؤسسات مالی و اعتباری بزرگ فراهم نیست.
با مقایسه تطبیقی در عملکرد تعاونیهای موفق جهان نظیر تعاونی محصولات کشاورزی بالانس(Balance Agri _Nutrients Co-operative)، تعاونی کود شیمیایی راونزداون (Ravensdown)، تعاونی فونترا (Fonterra) بزرگترین تعاونی لبنیات نیوزلند، تعاونیهای لبنیات وستلند (Westland)، شرکت بستهبندی کیوی و آووکادو ساتارا (Satara)، شرکت بهسازی پرورش دام نیوزلند(Livestock Improvement Corporation)، شرکت تعاونی بازاریابی صادرات سیب و گلابی انزا (ENZA) در مییابیم که زمینه و زمانه تعاونیهای روستایی و کشاورزی ایران، جهت انطباق با تغییرات محیطی، با محدودیتهای جدی در انجام فعالیتهای سرمایه محور مواجه بوده و ضرورت دو عنصر "دگرگونی بنیادی و بهبود اساسی" عمیقا" احساس میشود.
بازطراحی تهاجمی برای تحریک تفکرات کلیشه ای
به بیان دیگر، نیاز به نوعی بازطراحی تهاجمی برای تحریک تفکرات کلیشه ای در حوزۀ مدیریت راهبردی تعاونیهای روستایی کشور وجود دارد، بویژه آنکه طی سالیان اخیر، تعاونیهای روستایی و کشاورزی در ایران به شدت گسترش کمی یافته، پراکنده و کوچک مقیاس اند و لذا از توانمندی و تاب آوری پایینی برخوردار بوده و به دلیل توان نازل در بازپرداخت بدهیها، ناتوانی شدید در رسوخ بازاری، عمق ناچیز بازار و توسعۀ غیر کیفی محصول، کمبود توان فنی و مدیریتی و به تبع آن افت توان رقابتی، به شدت محتاج اعمال سیاست ادغام و آمیزش ساختاری داراییها (Merger and Acquisitions) هستند. قطعا باید بسیاری از این تعاونیهای روستایی کوچک مقیاس را بایکدیگر ادغام نمود. این سیاست باعث رشد شرکتها و بهرهبرداری از فرصتهای بزرگ در بازارهای تازه و منجر به گسترش محصولات و سودآوری بیشتر میشود.
همانگونه که در بخش قبلی تأکید شد قطعا باید بسیاری از تعاونیهای روستایی کوچک مقیاس با توان تاب آوری پایین را بایکدیگر ادغام نمود. این سیاست باعث رشد بنیه اقتصادی شرکتهای تعاونی و بهرهبرداری از فرصتهای بزرگ در بازارهای تازه و منجر به گسترش محصولات و سودآوری بیشتر میشود. ای کاش بجای ۲۰۰۰تعاونی کشاورزی و روستایی در ایران که بطور سنتی زیر نظر سازمان مرکزی تعاون روستایی و سایر وزارتخانهها و نهادها در حوزه کشاورزی و صنایع پسین و پیشین آن حضور دارند، ما ۳۰تعاونی کشاورزی و روستایی پرقدرت داشتیم که سهم متناسبی از قدرت را در زنجیره ارزش کشاورزی کشور به خود اختصاص میدادند! با این اوصاف، ما نیازمند تجدیدنظر در این راه طی شده پنجاه سال گذشته بوده و ساختارهای تازهای از تعاونیهای پرقدرت را در پاسخ به بغرنجیهای جامعه روستایی بوجود آوریم.
تعاونی نسل جدید ؛ رویکرد بازارمحور به جای تولید محور
در جهان توسعه یافته، تعاونیهای نسل جدید در پاسخ به محدودیتهای ناشی از ادغام در زنجیره ارزش، تأمین سرمایه، اعوجاج اقتصادی و از دست رفتن فرصتها نزد تعاونیهای سنتی به وجود آمده اند، لذا باید اعضاء را برای تسهیم سرمایه، تقسیم عادلانه منافع و سود با دیگران، تعاونیهای دارای ساختارهای تجاری چندگانه با رویکرد بازارمحور به جای تولید محور آماده کنیم. این امر نیازمند آموزش مستمر و سازمانی یادگیرنده و نوآور است. ما نیازمند تغییراتی سترگ در نظامات ارزشگذاری سهام هستیم. بله، سهامی با "قیمت عادلانه" که ارزش آن نه در بازار آزاد، بلکه توسط ارزشیابان سهام از طریق ارزش جاری نقدی تنزیل شده (discounted cash flow) تعیین میشود و بر مبنای فرضیه های مهمی در مورد متغیرها و پارامترهای منافع آتی، نرخ مبادله و هزینه سرمایه، داراییهای نامحسوس، علایم تجاری و سرقفلی بنا نهاده شدهاست. در این نسل از تعاونیهای روستایی؛ حتی کشاورزانی که بازنشسته میشوند، میتوانند سود سهام با ارزش عادلانه یا بهای سهام خویش را با این نوع ارزیابی دریافت نمایند.
باید اضافه کنم که در تعاونیهای نسل نو، با ساختار مختلط سهامداری، بطور متعارف دو نوع عضو (عادی و سرمایه گذار) و دو گروه سهم وجود دارد، سهام کنترلی اعضا (control shares) که بیشتر تولیدکنندگان در اختیار دارند و سهام سرمایهگذاری (investment shares) برای اعضای سرمایهگذاری که دارای حق رأی نیستند و معمولا این سهام بین اعضا مبادله یا معامله شود. اعضای تعاونی کشاورزی میتوانند حتی به ازای هر سهم کنترلی که خریداری نمودهاند، حداکثر ۳۰سهم سرمایهگذاری در اختیار داشته باشند. باید با تجدید نظر و تنقیح قوانین به مسایل و رخدادهای اقتصادی امروزین پاسخ مناسب داد. واقعیت این است که باید بتوانیم به اشکال حقوقی جدیدی از مشارکتها هم فکر کنیم، چون ما در فعالیتهای اقتصادی تعاونی های کشاورزی؛ نیازمند سرمایه در گردش بهنگام و کافی، اعضایی متمکن که سرمایه را تأمین کنند و امکان هدایت و مدیریت مطلوب زنجیره ارزش و جمعآوری رانتهای اقتصادی هستیم.
مشارکت کنسرسیومی، انواع جوینت ونچرها، مشارکت مدنی و یا سندیکایی؛ قالبهای متداول حقوقی برای تحقق این اهداف و پاسخگویی به نیازهای نوین تعاونیهای کشاورزی به حساب میآیند که بین دو یا چند شخص حقوقی مختلف تشکیل شده و در آن، اعضاء بخشی از منابع خود را با حفظ استقلال اقتصادی، برای هدف مشترکی تجمیع میکنند. یکی دیگر از چالشها، مسئله محدودیت در عضویت یا عضویت آزادانه اعضا، و ناتوانی مالی اعضای تعاونی هاست، ضمن اینکه محدودیتهای قانونی موجود در اصول تأسیس و اداره شرکتهای تعاونی سبب شده است که افراد غیر عضو و غیر روستایی نتوانند سهام تعاونیها را خریداری یا در آن سرمایهگذاری کنند. وقت آن رسیده که بر محدودیت ها غلبه کنیم و نوعی آزادسازی، چابک سازی و آماده سازی تعاونیهای روستایی کشور برای پذیرش مسئولیتهای جدید بوجود آوریم.