یکشنبه, ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

جنگ تمام عیار کلاسیک در کمین خاورمیانه

جنگ های نامتقارن در منطقه امکان تغییر شکل دارد

 

 

 

 

کشاورزی آینده جهان-29/ 11/ 1402

 

منصور انصاری - روزنامه نگار

آنچه در پی از نظرتان می گذرد، مقاله ای است نظری در مورد وضعیت کلی منطقه به ویزه حوزه خلیج فارس، دریای سرخ و خلیج عدن به قلم منصور انصاری که در آن احتمال فرارویی جنگ های نامتقارن مدرن در منطقه به جنگی تمام عیار و کلاسیک در خاورمیانه به عنوان یک فرضیه قرین به یقین به رغم عدم تمایل جدی ایران و آمریکا به چنین جنگی پیش بینی شده است.

مقاله با وجود طرح نظریه باری بوزان یا مکتب کپنهاک که جنگ های قرن اخیر را فقط در ابعاد نظامی نمی داند و در قالب جنگ های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و معنایی می بیند، شرایط حساس منطقه را به گونه ای دیده است که احتمال دارد یک جنگ کلاسیک ناخواسته و خارج از اراده وقوع یابد. این مقاله در روزنامه مردم سالاری روز شنبه 28 بهمن شماره 6206 چاپ شده که در زیر می خوانید:

اگر بپذیریم که طرح بحث نظامی جنگ های نامتقارن یا ناهمگون به عنوان یک راهبری مقابله با آمریکا برای خروج این کشور از منطقه و عقب نشینی ناوگان هایش از آبهای منطقه از جمله خلیج فارس یا خلیج عدن و دریای سرخ بالا گرفته است باید پرسید که جنگ نامتقارن چگونه جنگی است؟ تا چه حدی در این عرصه رویارویی و تقابل جویی کارآمدی دارد؟ انواع این جنگ در عصر کنونی شامل چه عرصه هایی می شود و تا کجا می تواند به آمریکا خسارت وارد سازد که تحت فشار و از روی اجبار ناگزیر به خارج کردن سربازان و نیروهایش از کشورهای منطقه و تخلیه پایگاه های نظامی اش شود؟

لذا پیش از پاسخ به این سوالات اساسی باید ببینیم جنگ نامتقارن یا ناهمگون چگونه جنگی است، زیرا می دانیم و یا فرض بر این است که هنوز با آمریکا در حالتی میان رویارویی و تقابل جویی هستیم نه یک جنگ همه جانبه تمام عیار.

جنگ های نامتقارن ریشه ای تاریخی و طولانی دارند که به طور مشخص در یک سرزمین و برای مقابله با حکومت های اشغال گر یا مستبد و ستمگر با پایگاهای مردمی ایجاد می شده است و علاوه برهدف احقاق حقوق مردم و مقابله با بی عدالتی یک حکمرانی در مقابل دشمن متجاوز و استعمارگر جنبه رهایی بخشی داشته اند. این نوع جنگ در شرایطی که برابری تسلیحاتی و نظامی وجود نداشته، توسط حق طلبان مخالف ستمگری و ظلم صورت می گرفت و تفاوت ماهوی با جنگ های کلاسیک رو در روی جبهه ای و میدانی میان دو ارتش مجهز داشته اند.

در ادوار گذشته و در طول تاریخ، این جنگ ها را گریلایی، چریکی یا پارتیزانی نیز گفته اند. دو مشخصه بارز این نوع جنگ یکی این بود که بر روی زمین یعنی در چارچوب یک جغرافیایی سیاسی مشخص صورت می گرفت و دومین مشخصه، داشتن پایگاه مردمی و همکاری پنهان و آشکار مردم تحت ستم و حمایت آنها از پارتیزان ها یا چریک هایی بود که با شور و هیجان توام با فداکاری بی انتها برای حقوق مردم می جنگیدند و غالبا نیروی اشغالگر یا متجاوز را به ستوه می آوردند یا نقش موثری در کاهش ستم و ظلم حکومت ستمگر یا سرنگونی آن داشتند.

در عصر مدرن، جنگ های نامتقارن و ناهمگون غیر کلاسیک و غیر جبهه ای به اشکال دیگری نیز مانند نفوذ به سامانه های دیجیتالی یا جنگ های سایبری وارد عمل می شوند و با بهره گیری از نقاط ضعف دشمن و حفره های اطلاعاتی به آن ضربه می زنند.

یکی دیگر از مشخصات بارز جنگ نامتقارن در عصر کنونی، حمله های موشکی و پهبادی دور زن به مواضع حساس دشمن و پایگاه های مهم استقرار نیروهایی است که به بهانه های مختلف از جمله حفظ منافع یا قدرت نظامی خود یا حفاظت از منافع و موقعیت کشورهای هم پیمان و به درخواست یا موافقت تلویحی یا غیر رسمی آنان در ژئوپلیتیک های حساس سرزمین هایی غیر از سرزمین خود مستقر شده اند.

در حوزه جنگ های هوایی، پهبادی و موشکی که از عنصر زمین و میدان های زمینی جنگ، همچنین پایگاه های مردمی در یک سرزمین خاص یا به هم ریختن تعادل قوا در ژئوپلیتیک های حساس برخوردار نیستند، بر خلاف بعضی از جنگ های پارتیزانی قرون پیشین و سال های اولیه نیمه اول و دوم قرن گذشته، برفرض محال نه منجر به سرنگونی یک نظام سیاسی مشخص می شوند و نه می توانند راهبرد حضور نظامی این یا آن قدرت جهانی را به گونه ای تغییر دهند که منجر به خروج از یک منطقه سیاسی گسترده مثلا خاورمیانه، خلیج فارس یا دریای سرخ شود.

اگر حضور قدرت های نظامی به هر شکل در منطقه ای تلویحا یا مستقیم مورد درخواست یا حمایت یک یا چند کشور منطقه باشد، حملات پهبادی یا موشکی ایذایی هستند ولی در نهایت نمی توانند تعیین کننده باشند. این حضورها بر اساس راهبردهایی فراتر از این رویارویی ها و در چارچوب حفظ تعادل قوای جهانی صورت می گیرد و به عوامل بسیاری برای وقوع نیاز دارد.

این اقدامات موشکی و پهبادی یا حملات هوایی تخریبی و خسارت رسان با قصد کاهش دامنه اقدامات نظامی دیگر انجام می گیرند و در ابعاد مختلف یک جنگ کلاسیک شامل آنچه باری بوزان یا مکتب کپنهاک در مورد جنگ های قرن کنونی می گویند یعنی ابعاد اجتماعی اقتصادی فرهنگی و مردمی، یا تهی و یا بسیار اندک، کم اثر و نامحسوس هستند.

این جنگ های دور پروازی موسوم به نقطه زن، عرصه های تصرف زمینی ندارند و قادر نیستند که تغییرات عمده و اساسی ایجاد کنند، بااین وجود ممکن است در وضعیتی ناگزیر، زمینه جنگ های کلاسیک و همه جانبه را فراهم سازند که در آن صورت این برتری تکنولوژیکی، توان نظامی و برتری اقتصادی برای انجام و ادامه یک جنگ کلاسیک جبهه ای است که در صورت نبود مقاومت گسترده مردمی، برنده نهایی را تعیین می کند.

در این میان باید پذیرفت جبهه ای جدید در جغرافیای منطقه ای میان جمهوری اسلامی ایران، سوریه، حماس، جهاد اسلامی، تا حدوی دولت فلسطین با ریاست محمودعباس، حزب الله لبنان و گروه های مقابله جو با آمریکا در عراق همانند حشد الشعبی، کتائب حزب ا لله و گروه هایی از جوانان خشمگین مسلح که بعد از حمله آمریکا و سرنگونی صدام شکل گرفته اند از یک سو و جبهه دیگری به رهبری آمریکا و با همکاری انگلستان، فرانسه، آلمان و تعداد دیگری از کشورهای اروپایی و استرالیا به بهانه حمایت از رژیم اسرائیل و دولت جنایتکار ناتانیاهو البته با اختلافاتی به وجود آمده که وارد عرصه جدیدی از رویارویی با جبهه اول شده اند.

با وجود چنین صف بندی ای از قوا، آنچه جنگ متقارن و موشکی پهبادی برای فشار به آمریکا نامیده می شود در صورت پافشاری، اصرار و تداوم بر آن، خواهی نخواهی و لامحاله به یک جنگ کلاسیک همه جانبه کشیده می شود.

گرچه به درستی گفته می شود ممکن است قدرت هژمونی آمریکا و غرب در صحنه جهانی در مقابل چین و تا حدودی روسیه تضعیف شود، اما باید گفت چنین جنگ همه جانبه کلاسیکی موجب آسیب های جدی و اساسی اقتصادی و نظامی بسیار زیادی در کشورهای منطقه و حتی جغرافیای سیاسی کشورهای درگیر در این جنگ خواهد شد و در انتهای جنگی همه جانبه، اگر رخ دهد، برندگان آن در مناطق حساس و تعیین کننده ای از جمله خلیج فارس و نهایتا کشورهای حاشیه دریای سرخ و خاورمیانه به موقعیت هژمونیکی بالاتر در صحنه جهانی ارتقا می یابند.

در توضیح بیشتر فرارویی جنگ های نامتقارن به جنگ کلاسیک آمریکا با طرف های متقابل، همان طوری که گفته شد، یکی از وجوه مدرن جنگ های نامتقارن با استفاده از فنآوری های پیشرفته الکترونیکی، دیجیتالی و سایبری با روش های مبتکرانه برای ضربه زدن و تضعیف روحیه طرف متقابل است. باید گفت آمریکا و کشورهای غربی نه به این دلیل که در این عرصه و یا جنگ های موشکی و پهبادی دست پایین را دارند، بلکه به این دلیل که صحنه و میدان این جنگ های گسترده، نامعین، وسیع، ناشناخته، پهناور و غافلگیرانه است تن به تداوم چنین نبرد نامتقارنی نخواهند داد و لذا ترجیح می دهند که توانایی های خود را در عرصه جنگ های گسترده و با حمله به مرکز فرماندهی و سایت ها و سازمان های رادار دفاعی هوایی، مراکز ارتباطی فرماندهی تجربه کنند.

شگردی نظامی که طرف های مقابل به دلیل دوری سرزمین آمریکا از صحنه واقعی یک جنگ کلاسیک و همه جانبه امکان مقابله به مثل ندارند، گرچه حتما آنچه در منطقه دارند به شدت آسیب خواهد دید ولی برایشان مقرون به صرفه تر خواهد بود که وارد جنگی نامتقارن، طولانی و تدریجی، غافلگیرانه و فرسایشی نشوند زیرا جنگ ناهمگون یا نامتقارن جنگی است که در آن طرفین از لحاظ دسترسی به امکانات رزمی و اهداف راهبردی، تناسب و شرایط برابر را ندارند و دارای سطحی یکسان نیستند، لذا احتمال کاربرد یک طرفه حمله نظامی کلاسیک از سوی قدرتی که خود را دارای توانایی نظامی قوی تر و برتر می داند و گمان می کند شرایط آتش هوایی و زمینی بهتری برخوردارد است، وجود دارد.

این فرضیه در شرایطی است که جمهوری اسلامی ایران و آمریکا بطور جدی تمایلی به جنگ رو در روی کلاسیک ندارند و بارها با زبان دپپلماتیک بر این موضوع تاکیدکرده اند.

 

در شبکه های اجتماعی به ما بپیوندید:

t.me/kajpress00

instagram.com/kajpressnews 

ble.ir/@kajpress_ir

eitaa.com/kajpress

 

 

 

  

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .