پنجشنبه, ۰۹ فروردین ۱۴۰۳

« مرغداران»، مرغ عزا و عروسی!

 

 

 

کاج پرس- 28/ 02/ 1401

 

 

در خبرها آمده بود که قیمت عمده فروشی مرغ در بازار تهران به 47 هزار تومان کاهش یافت، در حالی که نرخ مصوب 55 هزار و 800 تومان است!

واقعا اینکه گفته اند مرغ عزا و عروسی، راست گفته اند. اگر تولید و عرضه مرغ کم شود، دولت الا ماشاالله گوشت مرغ منجمد وارد می کند تا نکند یک وقت مرغدار وطنی به حاشیه سود مطمئنی برسد و همواره انگشت اتهام گرانی ها به سوی او نشانه می رود، وقتی هم قرار است مصوباتی مثل حذف ارز ترجیحی اجرا شود که ناگزیر افزایش قیمت کالاهای اساسی را به دنبال دارد، کمپین های مجازی، مردم را به نخریدن گوشت مرغ تشویق می کنند و گویی با افزایش قیمت دیگر کالاهای اساسی مانند روغن خوراکی و لبنیات و تخم مرغ مشکلی ندارند که آنها را تحریم کنند!

همین موضوع انگیزه ای شد که به نوشتن این مقاله بپردازم زیرا بر این گمانم که کاهش قیمت گوشت مرغ در بازار، نه به دلیل «کمپین نخریم» ها، بلکه به دلایلی مانند فراوانی تولید آن، کاهش قدرت خرید مردم، امکان ذخیره سازی کمتر، سلیقه تازه خوری ایرانیان و نبودن در ایام خاص پر مصرفی مانند محرم و صفر و ماه رمضان رخ داده، وگرنه باید برای تخم مرغ، لبنیات و روغن هم اتفاقی مشابه می افتاد که نیفتاد.

ضمن اینکه از ابتدا تعیین قیمت برای کالاهای اساسی از سوی دولت یک اشتباه اساسی غیر کارشناسی بود، زیرا چه بسا خود بازار به طور طبیعی و حسب عرضه و تقاضا، قیمت های کمتری برای این کالاها رقم می زد!

به هر روی؛ معادله ای در اقتصاد وجود دارد که می گوید تمام پولی که در کشور وجود دارد ضرب در سرعت خرج شدن این پول‌ها، برابر است با قیمت تمام کالاهایی که در کشور وجود دارد ضرب در سرعت تولید این کالاها(MV=PQ)

پس اگر سرعت خرج کردن و تولید کردن تغییر نکند، افزایش حجم پول و نقدینگی باعث افزایش قیمت ها می‌شود و این اصل پذیرفته شده بسیاری از اقتصاددانان مشهور جهان است. به زبان ساده موضوعی که همگان می دانند، نقدینگی سرگردان باعث ایجاد تورم می شود.

اما آیا نخریدن کالا می‌تواند در دراز مدت قیمت ها را کاهش دهد؟ خیر!

تحریم و نخریدن کالای داخلی در گام نخست می‌تواند به تولید ضربه بزند و تولید کننده را ورشکست کند که آن وقت پس از مدتی ناگزیر هستیم از خارج وارد کنیم که هم اشتغال را از بین می برد و هم هزینه بیشتری برای کشور خواهد داشت.

حالا ما فرض می کنیم  طراحان «کمپین های نخریم تا ارزان شود» با هدف کاهش قیمت ها و جلوگیری از گرانی، این مفهوم را تبلیغ و ترویج می کنند، اما آیا واردکنندگان رانتی هم دست روی دست می گذارند و در مقابل ورشکستگی تولید کنندگان داخل که بیش از 95درصد با سرمایه بخش خصوصی در قالب 18 هزار واحد مرغداری کوچک و بزرگ، نزدیک به 2000 واحد مرغ تخمگذار، 600 واحد مرغ مادر و البته چند واحد لاین، اجداد و غیر آن را به تولیدی بالغ بر 2 میلیون و 200 هزار تن گوشت مرغ و یک میلیون تن تخم مرغ اختصاص داده اند، مطامع و سودهای کلان و بادآورده خود را نادیده می گیرند؟

اگر واقعا افزایش قیمت کالایی حبابی نباشد و یک منطق اقتصادی پشت این افزایش قیمت باشد و در چنبره تقاضای کاذب نیز گرفتار نیامده باشد آیا با نخریدن آن قیمت این کالا کاهش می یابد وگرانی از بین می‌رود و بازار به حالت عادی خود باز می‌گردد؟ باید به این نکته توجه کرد که در شرایط خلق پول و افزایش نقدینگی، تحریم های آمریکا، جنگ میان دو کشور عمده تولید و صادر کننده غلات در فاصله ای نه چندان دور از کشور ما و افزایش نرخ ارز و دستمزد و ...، نخریدن کالاها موجب ارزانی آن نخواهد شد، کما‌اینکه در گذشته نیز، «کمپین‌های نخریدن» نتوانسته اند نقش موثری ایفا کنند و قیمت ها با روند شتابنده ای بر گرده مردم تحمیل شدند.

همانگونه که قبلا هم اشاره شد؛ نخریدن کالا شاید در کوتاه مدت باعث کاهش تقاضا شود، اما از سوی دیگر، یا آن کالای تولیدی کمیاب می‌شود و یا تولید کننده ورشکسته خواهد شد. اگر هم تولید کاهش یابد، باعث کاهش عرضه و در نتیجه افزایش مجدد قیمت ها می شود و در این چرخه و زنجیره به هم پیوسته عرضه و تقاضا، بار دیگر با توجه به روانشناسی جامعه، در برابر افزایش قیمت ها، تقاضا افزایش می‌یابد و حتی ممکن است خرید و انبار کردن کالا هم توسط مصرف کنندگان نگران اتفاق بیفتد با این فرض که از کمیابی در امان باشند و همین کار باعث کمبود بیشتر و افزایش قیمت شدید تر می‌شود و این دور تسلسل همینطور ادامه می یابد؛ فرایندی که به نفع دهک های بالای جامعه که قدرت خرید بیشتری دارند منجر می شود.

شوربختی آنکه در این میان، دولت ها هم به جای اجرای درست سیاست های پولی و مالی، اقدام به نرخ گذاری دستوری برای کالاها و خدمات می‌کنند تا جلوی افزایش قیمت (که به هر دلیل و با هر نیت، خود مسبب آن بوده اند) را بگیرند!

خلاصه اینکه، دلیل افزایش قیمت ها، مردم نیستند که بگوییم حالا نخرید تا قیمت ها پایین بیاید. در نزدیکی ما جنگ بزرگی میان دو قدرت تولید و صادر کننده غلات به ویژه گندم در جریان است، کشور ما در تحریم و جنگ اقتصادی به سر می برد و با مشکلات عدیده بانکی و سوئیفت روبرو است، ارز ارزان صنایع تبدیلی و غذایی قطع شده، هزینه های دستمزد و تولید افزایش یافته و ....

به هر حال، هر چند گسترش ناامنی اقتصادی در سطح جامعه به رویکرد خرید یکباره سکه و ارز و خانه و دلار و ... منجر می شود، اما هیچ وقت و تقریبا در هیچ بازاری، کاهش قیمتی پایدار در پی «کمپین نخریم» ها مشاهده نشد، بلکه از آنجا که نرخ ها در بالا رفتن چابک تر هستند تا پایین آمدن، پس از آن با شیب تندتری هم بالا رفتند و در همان اوج ماندند! مثال این مدعا، افزایش چشمگیر قیمت خانه، خودرو، سکه، ارز و حتی اقلام خوراکی مانند آجیل شب عید و موارد دیگری از این دست است که در پی هیچ کمپینی پایین نیامدند!

لذا و در جمع بندی نهایی باید گفت؛ راه مقابله با گرانی ها مجبور کردن دولت به افزایش میزان یارانه های موسوم به معیشتی متناسب با تورم فزاینده است وگرنه تبدیل به «پول خورد» بی ارزشی می شود که کمکی به افزایش قدرت خرید و تامین امنیت غذایی مردم نخواهد کرد. در پایان ذکر این نکته را لازم می دانم که بگویم مرغداران نیز بخشی از مردم و سرمایه ملی کشور هستند و طی سالیان متمادی با افت خیزها و پستی بلندی های بسیار و دلهره و نگرانی از ورشکستگی، مرغ و تخم مرغ مردم را تامین کرده اند.

 

فرانک مسعودی

صاحب امتیاز و مدیر مسئول کاج پرس

 

 

 

  

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .