سه شنبه, ۰۱ خرداد ۱۴۰۳

جنگ اوکراین، دامچاله ای باتلاقی برای پوتین

 

 

 

کاج پرس - 26/ 12/ 1400

 

حال که تعادل قوا تا اندازه ای به نفع اوکراین تغییر کرده، بازنشر این مقاله حاوی نکاتی تامل برانگیز برای آنان است که پیروزی روسیه را در عملیاتی برق آسا قطعی می دانستند و همچنین آنان که باور دارند در جنگ ها و تقابل جویی ها، فقط برتری و قدرت سلاح های استراتژیک سرنوشت نهایی را تعیین می کند و صف بندی و جهت گیری کشورها در راهبردهای سیاسی خود را منظور نمی کنند.

کاج پرس 25/ 06/ 1401

 

اینکه بگوییم « ناتو» با همکاری آمریکا زمینه هایی فراهم ساخت که پوتین به دامچاله جنگ و تصرف اوکراین یا تغییر حکومت آن بپردازد، از مصادیق تئوری های توطئه است که دیری است در عرصه سیاست بین المللی به این معنی که عده ای در پشت یک پرده تاریک ایستاده اند، نقشه ژئوپلیتیک مناطق و کشورها را ترسیم می کنند، برای حکومت ها از هر نوع تصمیم می گیرند و به اراده آنها سمت و سو می دهند سپری شده است.

گرچه توطئه به عنوان یک ابزار موثر همواره در سیاست داخلی و بین المللی وجود داشته و دارد، ولی با عرصه گسترش شفافیت درجهان از طریق رسانه های "کم وبیش غیر وابسته حقیقت جو" و خبرنگاران مستقل تحقیقی، فضاهای مجازی و بی قید و مهار و غیر قابل کنترل توسط دولت ها در کنار وجدان های بیدار جامعه جهانی، توطئه، کاربرد تعیین کننده خود را از دست داده است.

اینکه تصور شود ملت ها بازیچه قدرت های داخلی یا ابرقدرت های خارجی هستند و حکومت ها و دولت ها نیز مهره هایی برای بازی آنان به شمار می روند و مثلا نقشه 30 سال آینده جهان ترسیم شده است و عمل خواهد شد، بیش از آنکه سیاست ورزی هوشمندانه متفکران سیاسی و ملت های بیدار باشد تصوری بدبینانه و کودکانه به شمار می رود که به نفی شخصیت انسان مختار و آزاداندیش ملت ها، تاریخ و هویت آنان و دولت ها حتی از نوع اقتدارگرا دست نشانده و یا کاملا وابسته، می انجامد.

پس این تصور که ناتو، پوتین را به این ورطه باتلاقی کشانید تا تکلیفش را یکسره کند و از منظر جهانی شرایطی فراهم سازد که مطرود و منفور و با اقتصادی ورشکسته و ناتوان مواجه شود، تصوری غیر سیاسی و به دور از واقعیت مناسبات و سمت و سوی بالنده جهان در قرن پیش رو است.

اما ترسیم این وضعیت که پوتین، لامحاله با ارزیابی های غلط از جمله ارزیابی نادرست از شخصیت زلنسکی که مثلا یک دلقک است و با یک کشیده اعتراف می کند و تخت و بٌخت ریاست جمهوری را رها و پا به فرار می گذارد و قیاس مع الفارق اوکراین با کریمه و سوریه و اینکه ناتو نسبت به این کشور چسبیده به خود واکنشی نخواهد داشت، چنین شرایطی را برای یک ابرقدرت سیاسی، نظامی و تا حدودی اقتصادی فراهم ساخته است، واقعیتی است مملوس و غیرقابل انکار.

حتی اگر این جنگ بی سرانجام پوتین طبق ارزیابی های کنونی به تصرف کیف پایتخت اوکراین بینجامد، با این فرض که یک حکومت دست نشانده و گوش به فرمان در این کشور مستقر سازد، پوتین، یعنی روسیه پوتینی از همین حالا و بعد از 20 روز جنگ تمام عیار هوایی، زمینی، با نیروی پیاده منظم و زرهی وحملات موشکی، شکست خورده است؛ زیرا پوتین، تصرف و براندازی حکومت اوکراین را یک طرح حداکثر یک هفته ای و بدون مقاومت جدی چون تصرف و اشغال کریمه و تغییر حکومت آن قلمداد می کرد! از این گذشته پوتین کمونیست قسم خورده عضو بر جسته سابق سازمان مخوف " کا گ ب "چون هر دیکتاتور دیگر 73 درصد رای به رییس جمهور این کشور را در محاسبات خود منظور نکرد.

جنگ هوایی کنونی و بمباران مناطق نظامی، مسکونی، بیمارستان ها و مراکز راهبردی اوکراین بر فرض پس از تصرف کیف و چند شهر عمده استراتژیک پایان می یابد و این برتری نظامی از روسیه سلب و حتما خود را با جنگی نامتقارن و تا حدودی چریکی و آزادی بخش روبرو خواهد دید که تحرک لازم کنونی زرهی درآن بشدت کاهش می یابد.

اما روسیه ناگزیر است عمده قوای نظامی خود را با هزینه های هنگفت در جغرافیای گسترده اوکراین به طور شبانه روزی در حالت دفاعی و آماده باش نگه دارد، زیرا کشوری که بدون تقلب و شگردهای انتخاباتی متداول اقتدارگرایان، رئیس جمهور جوان خود را با درصد بالای آرا انتخاب کرده باشد و در جنگی خانمانسوز از میان مردم کشته داده باشد به راحتی دست هایش را بالا نمی برد و این مقاومت و پایداری که تاکنون در قالب مقابله منظم و سازمان یافته ارتش اوکراین و چریک های مردمی با تسلیحات پیشرفته اهدایی و حمایت تمامی کشورهای ناتو و آمریکا دوام آورده است، در قالب نامنظم و به صورت کوکتل مولوتفی، آر پی جی 7ی، موشک های استینگر و هاک لیزری و هدایت شونده ضد زره و حتی بمب های کنار جاده ای ادامه می یابد.

به واقع نوعی تروریسم رسمی با چهره ای آزادی بخش در قلب اروپا باب می شود که متاسفانه با سکوت هم مواجه خواهد شد. لذا روسیه پوتین، بازنده این جنگ بی سرانجام در برابر مقاومت مردم اوکراین خواهد بود، مقاومتی که فعلا رسمی و با کمک ارتش اوکراین صورت می گیرد اما در صورت تفوق نظامی روسیه، تبدیل به مقاومت مسلحانه مردمی خواهد شد. تاریخ و گذشته هفتاد هشتاد ساله اوکراین هر چه بوده دوباره باز نویسی می شود.

مخالفان سرسخت و اعتراض گسترده در داخل روسیه به رغم سرکوب شدید حکومت پوتین حتی با حمایت شووینیست های عظمت گرای بازمانده از نسل های پنجم و ششم روسیه سفید ادامه خواهد یافت و تبدیل به یک جنبش خواهد شد و ستادهای ضد جنگ روسیه با اوکراین در میان مردم این کشور شکل خواهد گرفت، ویرانی اقتصاد تحریم شده روسیه نیز به کمک اعتراضات مردم روسیه خواهد آمد.

تاکنون در هیچ نقطه از جهان یک حرکت اعتراضی مردمی به دفاع از آنچه روسیه انجام داده و می دهد، حتی با توجیهات تاریخی و تعابیر نادرست از تاریخ روسیه و مناسباتش بعد از 1991 یعنی فروپاشی صورت نگرفته است.

دفاع چپ های تخیلی سرخورده، چه در میان ایرانیان داخلی و خارجی و پیوند حیرت انگیز نظری و فکری آنان با «روسیه دوستان» راست داخلی شیفته پوتین با نگرش های غیر سیاسی کج و معوج که شاخص های اصلی استقلال ایران با توجیه اینکه حفظ منافع ملی در این است را، فراموش کرده اند، منجر به هیچگونه حمایت مردمی در داخل کشور از اقدامات روسیه چه در اوکراین و در ادامه، در سطح جهان نخواهد شد.

افکار کهنه و شکست خورده ای که در ابتدای انقلاب با توجیه مقابله با امپریالیسم جهانی در بعد سیاسی به پرستش بی قید و شرط اتحاد جماهیر شوروری "در بسته و سر بسته" سابق می پرداخت دیری است کاربرد خود را از دست داده است و لذا بعضی از همان کسانی که در آن زمان این رویکرد و برداشت سیاسی را سرکوب می کردند، اینک نمی توانند با این تفکر پوسیده و طناب پاره، از درختی در یک کوچه بن بست بالا روند!

دیری است سیاست جهانی برای هر کشوری الزاما فقط همراهی و هم سویی با «این» یا «آن» ابر قدرت نیست بلکه نوعی خلاقیت غیر ایدئولوژیک است که تابع زمان، مقطع تاریخی و چگونگی صف بندی قوای عینا موجود جامعه جهانی و مناسبات سیال دگرگون شونده و در حال تغییر است است.

تاکید و اصرار بر تعدادی ایده های سیاسی بر گرفته از تعابیر نادرست از این یا آن ایدئولوژی ما را به یک دیپلماسی خلاق رهنمون نخواهد کرد ما باید منافع ملی خود و مردم را قطب نمای سمت گیری در این رخداد قرار دهیم و هوشیار باشیم روی اسب بازنده شرط بندی نکنیم.

از سویی دیگر به نظر می رسد که پوتین در دامچاله باتلاقی خودساخته گرفتار آمده که ناتو و آمریکا، حتی به قیمت قربانی کردن حکومت کنونی زلنسکی و بخشی از مردم اوکراین بر آنند بیشترین بهره را در عرصه تعادل قوای جهانی نصیب خود کنند و در نهایت آمریکا، می کوشد با همراه کردن بیش از گذشته کشور های اروپایی با خود، بدون درگیری جدی فقط با کمک های تسلیحاتی و مالی، هژمونی چین در سال 2025 و یا قدرتمند شدن پیمان بریکس را که یک عضو موثرآن روسیه است به تاخیر اندازد.

جنگ پوتین، آنچه که خود یک حرکت نظامی می نامد، عاملی برای تحکیم هژمونی در حال افول آمریکا گردیده. این جنگ، صف بندی قوا در صحنه بین المللی را بازتعریف می کند و ترکیب مناطق صف بندی قوا در عرصه ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک را به گونه ای دیگر رقم خواهد زد.

بایدن رئیس جمهوری آمریکا نیز که تاکنون دستی خالی در اقدامات جهانی داشته و هنوز از ضربه ترک شتابزده، نابخردانه و مفتضحانه افغانستان ناکاراست، می کوشد برای حفظ وجهه خود و دمکرات های ناراضی از ایشان، با تمام توان در صحنه اوکراین، نقش موثر و چشمگیری ایفا کند.

 

 

منصور انصاری 

 

 

------------------------------------

 

به شبکه های اجتماعی ما بپیوندید:

 

کانال تلگرام: http://www.t.me/kajpress00

 

پیج اینستاگرام: https://www.instagram.com/kajpressnews

 

 

 

 

 

 

  

 

 

33561927783576807403

  

تمامی حقوق مادی معنوی سایت محفوظ است .